یک جفت جوراب زنانه (اگه قصد ازدواج دارین حتما بخونین...)
هوس زن گرفتن به سرم زده بود.
دوست داشتم وضع مالی خانواده همسرم پایین تر از خانواده خودم باشد تا بتوانم زندگی بهتری برایش فراهم کنم. مادرم چنین دختری برایم در نظر گرفته بود.
نمی دانم این خبر چگونه به گوش رئیسم رسید ...
(بقیه داستان جالب در ادامه مطلب)
برچسبها: یک جفت جوراب زنانه , قصد ازدواج , شرایط ازدواج , داستان ازدواج , ازدواج جالب ,
افسانه مردم
ديدم او را آه بعد از بيست سال
گفتم : اين خود اوست، يا نه، ديگري ست
چيزكي از او در بود و نبود
گفتم : اين زن اوست ؟ يعني آن پري ست ؟
هر دو تن دزديده و حيران نگاه
سوي هم كرديم و حيرانتر شديم
هر دو شايد با گذشت روزگار
در كف باد خزان پرپر شديم
از فروشنده كتابي را خريد
بعد از آن اهنگ رفتن ساز كرد
خواست تا بيرون رود بي اعتنا
دست من بود در را برايش باز كرد
عمر من بود او كه از پيشم گذشت
رفت و در انبوه مردم گم شد او
باز هم مضمون شعري تازه گشت
باز هم افسانه مردم شد او
برچسبها: افسانه مردم , زیباترین وبلاگ , شعر رمانتیک , دنیای شعر ,
اسمت رو وارد کن ماشینت رو ببین....!!!!
درسايت زير اسمتون وارد كنيد تا ماشين شما بياد
http://www.whatdreamcar.com/en
برچسبها: اسمت رو وارد کن ماشینت رو ببین , , , , !!!! ,
ازدواج کلاغ با قناری
پای یک درخت رسید ، ........ صدای خوبی شنید
نگاهی کرد به بالا ،........... صاحب صدا رو دید
یه قناری بود قشنگ ، ......... بال و پر ، پر آب و رنگ
(لطفا به ادامه مطلب بروید)
برچسبها: ازدواج کلاغ با قناری , ازدواج جالب , ,
منفیگراها شکست میخورند
باید حرکت کنید تا احساسات تضعیفکنندهای مانند «اینکار بیمعنی است، این طرح برایم بیمفهوم میباشد و...» از وجودتان حذف شود. این نخستین کمکی است که میتوانید بهخود بکنید. بگذارید دیگران در هدف شما، سهم داشته باشند تا بتوانید به کمک آنان ادامه دهید و انرژی بیشتری کسب نمایید.
ممکن است کلمهی منفی و منفیگرایی را زیاد شنیده و یا خوانده باشید. این کلمه بهعنوان یک شوخی و یا لطیفه نیست،
(بقیه در ادامه مطلب)
برچسبها: منفی گرا , دید روانشناسی , دید منفی , منفی گری , رهایی , وبلاگ برتر ,
آيا زماني باقيست
دير زماني نمي پايد .
شايد اگر نسيم بهاري از كوچه تنگ و تاريكمان گذر كند ، كوله بارم را بر پشت زخم خورده ام نهم و دستانش را بفشارم تا مرا با بالهاي شكسته ام ياري دهد و همسفرش شوم.
آنجايي خواهم رفت كه غروبش در حصار ميله هاي بلند نباشد . پرستوهايش توان پريدن داشته باشند . آنجا كه برگ برگ شقايقش با آغوش باز پذيراي شبنم ها و شبدرهايش هميشه جاويدند .
تك قاصدكي كه انتهاي امتداد نگاهم را ياري كند تا عزيزترين پيغامم را بدرقه راهش كنم . نهال هاي اميدي را كه در غربت با اشك هايم آبياريشان كرده بودم آنجا ميوه حسرت ندهند.
درختاني كه بازوانشان مأمن امني براي آشيانه پرندگان و پرستوهاي مهاجر باشند .
آيا زماني باقيست ؟
تا اين حديث تلخ را بارديگر بازگو كنم و بگويم كه نسيم بهاري هرگز از كوچه مان گذر نكرد . برگ هاي زرد و پژمرده پاييزي هنوز روي سنگ فرش حياطند ،
چه رسد به دلي كه جنگل خزان زده است .
برچسبها: آيا زماني باقيست , نسیم بهاری , حدیث تلخ , ,
داستان زیبای یک خانم بلوند و وکیل - مطالب انگلیسی و فارسی
A blonde and a lawyer sit next to each other on a plane
یک خانم بلوند و یک وکیل در هواپیما کنار هم نشسته بودند.
(بقیه در ادامه مطلب)
برچسبها: داستان زیبای یک خانم بلوند و وکیل - مطالب انگلیسی و فارسی , داستان انگلیسی فارسی ,
عجیب ترین و جالب ترین معادله های جهان:
(لطفا به ادامه مطلب بروید)
برچسبها: عجیب ترین و جالب ترین معادله های جهان , معادله جالب , حل معادلات ,
پرمعني ترين كلمه " ما " است ... آن را به كار ببر
عميق ترين كلمه "عشق" است ... به آن ارج بنه
بي رحم ترين كلمه "تنفر " است ... از بين ببرش
سركش ترين كلمه" تنفر" است ... با آن بازي نكن
برچسبها: راه و رسم زندگی , اداب زندگی , آئین زندگی ,
معلم پاي تخته داد ميزد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زير پوششي از گرد پنهان
ولي آخر كلاسي ها
لواشك بين خود تقسيم مي كردند
(ادامه شعر در ادامه مطلب)
برچسبها: کلاس درس , شعر من , اشعار جالب , برابری , برابر بودن ,
تو شیطان هستی!
روزی روزگاری شیطان به فکر سفر افتاد. با خود عهد کرد تا زمانی که انسانی نیابد که بتواند او را به حیرت وا دارد، از این سفر بر نگردد. نان جویی بر داشت و به راه افتاد.
( بقیه داستانک در ادامه مطلب)
برچسبها: داستانک , شیطان , شناخت شیطان ,
نام کتاب : هدایت-کافکا
نویسنده : نا مشخص
حجم : 149 کیلو بایت
دسته بندی : نقد
فرمت : pdf
صفحات : 12
رمز عبور : رمز عبور ندارد.
منبع : دانلود کتاب
موضوعات مرتبط: سرزمین دانلود ، ،
برچسبها: دانلود کتاب هدایت-کافکا , دانلود رايگان کتاب هدایت-کافکا , دانلود کتاب الکترونيکي هدایت-کافکا , دانلود کتاب pdf هدایت-کافکا , دانلود کتاب هدایت-کافکا با لينک مستقيم , دانلود کتب هدایت-کافکا فارسي , دانلود کتاب جديد هدایت-کافکا , دانلود رايگان کتاب فارسي هدایت-کافکا ,
داستان عاشقانه
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد .
به موهای مواج و زيبای اون خيره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه .
اما اون توجهی به اين مساله نمي کرد .
(بقیه داستان عاشقانه در ادامه مطلب)
برچسبها: داستان عاشقانه , ,
الگوی شما در زندگیتان کیست؟
بدون نگاه کردن به جواب ها این تست را انجام دهید
۱- یک عدد از ۱ تا ۹ انتخاب کنید.
۲- آنرا در عدد ۳ ضرب کنید.
۳- حاصل را بعلاوه ۳ کنید.
۴- دوباره حاصل را در ۳ ضرب کنید.
۵- یک عدد ۲ یا ۳ رقمی بدست آورده اید
۶- ارقام عدد خود را با هم جمع کنید (مثلا اگر عددتان ۱۸ است ۱ را با ۸ جمع کنید)
۷. حالا به ادامه مطلب بروید..........
(الگوی شما در ادامه مطلب)
برچسبها: يك مطلب جالب - الگوي شما در زندگي كيست؟ ,
داستان زنی که پسرش به سفر رفته بود...
پسر زني به سفر دوري رفته بود و ماه ها بود كه از او خبري نداشت.
بنابراين زن دعا مي كرد كه او سالم به خانه باز گردد .
(بقیه داستان آموزنده در ادامه مطلب)
برچسبها: عاقبت کار , کار پلید , داستان زیبا و اموزنده , مرد گوژپشت , ,
سؤال وجوابی درباره سرنوشت
از کوزه،همان برون تراود که در اوست
سرنوشت انسان، ارتباط مستقیمی به نگاه او در مسائل اطرافش دارد که همواره در حال تغییر میباشد و قابلیتهای هر فرد، به طرز تفکر و باورهای درونی او مرتبط میشود.
( لطفا به ادامه مطلب بروید)
اخلاق
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند...
جواب داد اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند
پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10
اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک می گذاریم =100
اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند
پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =1000
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند
و صفر هم به تنهایی هیچ نیست پس ان انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت
= = = = = = ==================================
نتیجه : اگر اخلاق نباشد انسان خدای ثروت و اصل و نسب و زیبایی هم باشد هیچ نیست ....
برچسبها: اخلاق , اصول زندگی , زیباترین وبلاگ , داستان اموزنده ,
منشین با من، با من منشین!
تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم؟
تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من
چه جنونی ، چه نیازی ، چه غمی ست؟
یا نگاه تو که پر عصمت و ناز ...
بر من افتد چه عذاب و ستمی ست!
دردم این نیست ولی
دردم این ست که من بی تو دگر
از جهان دورم و بی خویشتنم
پوپکم !
آهوک
تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم!
برچسبها: پوپک , اهوی من , شعر معاصر , شعر نو , شعر عاشقانه , اشعار زیبا , وبلاگ برتر ,
هیچوقت در ارتباط وقایع شک نکن
اگر صبح امروز موقع خروج از منزل به فقیری کمک کردی،
اتومبیلی را که در سرما خاموش کرده بود هل دادی، به کودکی که زمین خورده بود
با مهربانی کمک کردی که بایستد و یا حتی لبخندی را به صورت نگران انسان افسردهای هدیه کردی و بعد تا غروب هزاران اتفاق خوب و فرصتهای دوستداشتنی برایت رخ داد، شک نکن که این اتفاقات خوب با آن کارهای خوبی که صبح انجام دادی و به تو احساس خوبی دادند، ارتباط دارند.
برچسبها: ارتباط وقایع , راز زندگی , خوشبختی , آسایش زندگی , راز موفقیت , روش زندگی ,
قانون بازگشت
مردی از یکی از دره های پیرنه در فرانسه می گذشت ، که به چوپان پیری برخورد. غذایش را با او تقسیم کرد و مدت درازی درباره ی زندگی صحبت کردند . بعد صحبت به وجود خدا رسید .
مرد گفت : اگر به خدا اعتقاد داشته باشم باید قبول کنم که آزاد نیستم و مسؤل هیچ کدام از اعمالم نیستم . زیرا مردم می گویند که او قادر مطلق است و اکنون و گذشته و آینده را می شناسد.
چوپان زیر آواز زد و پژواک آوازش دره را آکند . بعد ناگهان آوازش را قطع کرد و شروع کرد به ناسزا گفتن به همه چیز و همه کس . صدای فریادهای چوپان نیز در کوه ها پیچید و به سوی آن دو بازگشت .
سپس چوپان گفت : زندگی همین دره است ، آن کوهها ، آگاهی پروردگارند ؛ و آوای انسان ، سرنوشت او . آزادیم آواز بخوانیم یا ناسزا بگوئیم ، اما هر کاری که می کنیم ، به درگاه او می رسد و به همان شکل به سوی ما باز می گردد .
"خداوند پژواک کردار ماست ."
برچسبها: قانون بازگشت , جبر و اختیار , اعمال انسان ,
غم رفتن یار
نوگلم چنديست تنها بي خبر
رفته اي بي چشم هاي من سفر
بي تو من در خلوت خود بارها
ميشمارم لحظه ها را تا سحر
ياد آن دوران گرم و روح بخش
مي دهد روح مرا حالي دگر
روزگاري شاد دارد اي دريغ
آنكه مي گيرد ز چشمانت ثمر
نازنين ، من خسته ام ديگر مده
وعده بر اما ، ولي ، شايد ، اگر
ميروم حرفي بزن ، كاري بكن
نازنينا با توام ، سنگي مگر !؟
من كه بيمار غمم پس از چه رو ؟
ميزني اين خسته را زخمي دگر
جست و جويم مي كني در بين جمع ؟
زير پا افتاده ام ، اينجا نگر !
يا به قلب خسته من بازگرد
يا بيا قلب مرا با خود ببر
برچسبها: غم رفتن یار , شعر غم , شعرکوتاه , شعر امروز , وبلاگ برتر ,
36 روش برای جذابیت بیشتر
راه جذب دیگران دوست داشتن خویشتن است. افراد جذاب به قضاوت در مورد خود و دیگران نمی اندیشند. آنها نشانه های عشق را در میابند. در مورد عشق می اندیشند و با هر عملشان عشقشان را بیان می کنند.
( به ادامه مطلب بروید)
برچسبها: روش هایی برای جذابیت بیشتر , جذاب شدن , دوست داشتن , زیبا شدن , ,
هیچکس کامل نیست!!
روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟
ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم
دوستش دوباره پرسید: خوب چی شد؟
ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم
که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود
به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ،
چون زیبا نبود
ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی
دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم
دوستش کنجاوانه پرسید : چرا ؟
ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من !!!!!!میگشتم.
برچسبها: هیچکس کامل نیست!! ,
همه چی بی فایده است...
1)مدرسه رفتن بی فایده است چون اگه باهوش باشی معلم وقت تو رو تلف میکنه اگه خنگ باشی تو وقت معلمو.
۲) دنبال پول دویدن بی فایده است چون اگه بهش نرسی از بقیه بدت میاد اگه بهش برسی بقیه از تو.
( بقیه در ادامه مطلب)
برچسبها: همه چی بی فایده است ,
به دلم مانده…
به دلم مانده که یک بار از سوی تو محبت ببینم
برایم آرزو شده که یک کلام عاشقانه، از سوی تو بشنوم . . .
( لطفا به ادامه مطلب بروید)
برچسبها: به دلم مانده… ,
پرواز
تنهاست.
فرورفته در افکارش. در ميان جمعيت. جمعيتي که همه شادند و خوشحال.
ولي او را با جمعيت چه کار. آزارش به کسي نرسيده بود. ولي هر کدام از افراد اين جمعيت در غيابش چه تهمت ها که به او زده بودند و قلب او را به درد آورده بودند.
(بقیه در ادامه مطلب)
برچسبها: پرواز , بنی ادم , انسان شریف , مرگ ,
کوتاه ترین داستان کوتاه جهان توسط ارنست همینگوی نوشته شده :
کوتاه ترین داستان ترسناک دنیا نیز داستان زیر میباشد که نویسنده ی مشخصی ندارد !
(داستان کوتاه و جالب انگیز در ادامه مطلب)
برچسبها: ارنست همینگوی , داستان کوتاه , داستان ترسناک , کوتاه ترین داستان جهان ,
زاهد و درویشی که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند و از دیری به دیر دیگر سفر می کردند، سر راه خود دختری را دیدند در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت از آن بگذرد. وقتی آن دو نزدیک رودخانه رسیدند دخترک از آن ها تقاضای کمک کرد. درویش بی درنگ دخترک رابرداشت و از رودخانه گذراند.
دخترک رفت و آن دو به راه خود ادامه دادند و مسافتی طولانی را پیمودند تا به مقصد رسیدند. در همین هنگام زاهد که ساعت ها سکوت کرده بود خطاب به همراه خود گفت:
«دوست عزیز! ما نباید به جنس لطیف نزدیک شویم. تماس با جنس لطیف برخلاف عقاید و مقررات مکتب ماست. در صورتی که تو دخترک را بغل کردی و از رودخانه عبور دادی.»
درویش با خونسردی و با حالتی بی تفاوت جواب داد: « من دخترک را همان جا رها کردم ولی تو هنوز به آن چسبیده ای و رهایش نمی کنی.»
برچسبها: درویش , زاهد و دخترک کنار رودخانه , داستانک ,
سوالاتی که در زیر می بینید، آزمون ورودی دانشگاه ایرلند هستند. 4 سوال، هر کدام 25 امتیاز و فقط 1 دقیقه وقت ! آیا شما می توانید به این سوالات پاسخ درست دهید؟
(به ادامه مطلب بروید)
برچسبها: سوالات عجیب امتحان ورودی یک دانشگاه ,
خرابکار ناشناس
آیا می دانید در نزدیکی هر یک هر یک از ما خرابکاری ناشناس وجود دارد که ما را گاهی اوقات از ادامه راه و یا هدفمان دور می کند و باعث دلسردی ما می شود.
ولی خیلی از انسانها با سن کمتر ویا بیشتر آن خرابکار ناشناس را که سایه به سایه دنبالشان می کند می شناشند. صدای قدمهای اورا خیلی زود تشخیص می دهند و اجازه نمی دهند که این خرابکار نامریی و ناشناس در زندگی آنها و شغل و تحصیل و سلامتی شان آسیب بزند.
حتماً مشتاقید که این خرابکار را بهتر بشناسید.
(بقیه در ادامه مطلب)
برچسبها: کتاب فقط غیر ممکن غیر ممکن است ,
صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 36 صفحه بعد