ازدواج!

 چندسال پیش یکروز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم،

فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم.

ناگهان پدرو مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که:

« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر.

رفتم خواستگاری؛

دختر پرسید:....

(بقیه در ادامه مطلب)

 


برچسب‌ها: ازدواج , طنز ازدواج , شرایط ازدواج , متاهل , ازدواج در ایران , طنز زیبا , ازدواج کردن ,

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 21 اسفند 1390 | 22:42 | نویسنده : ایــزدمهــــــــــــــــر |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد

.: Weblog Themes By VatanSkin :.