کلبـــــــــه تنهـــــــــــــــــایی!!!

(درانتهای نگاهت کلبه ای برای خویش خواهم ساخت تا مبادا در لحظات تنهایی ات با خود بگویی از دل برود هر آنکه از دیده برفت.)(هر گونه کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.)

جالب انگیز و دلنشین...

میدونین چرا مردا عینک آفتابی میزنن ؟

.7% : بخاطر نور خورشید

23% : بخاطر اینکه ظاهر باحالی داشته باشن

70% : نمیخوان بقیه بدونن دارن به کجا نگاه میکنن !!!

 

راننده تاكسی: خانم،‌ شما سومین زن بارداری هستید كه امشب رسوندم فرودگاه. زن: اما من كه باردار نیستم. راننده تاكسی: ما هم هنوز به فرودگاه نرسیدیم!

 

ﺭﻣﺰ ﻣﻮﻓﻘﯿتم ﺭﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻻﻥ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﻤﯿﺎﺩ

 

یارو زنگ می زنه مطب، می گه: متخصص پوست؟ منشی می گه بله، یارو می گه پوست بز چند می خرید؟

 

دارم با مادرم بلند بلند حرف میزنم داداشم از اونور میگه آرومتر حرف بزن دارم عکس نگاه می کنم

 

ﻣﻦ ﺷﺨﺼﺎ" ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﮐﺸﺖ خشخاش ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻻﺍﻗﻞ ﻓﺮﺩﺍ ﮐﻪ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﻩ ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻥ ﺷﺪﻡ ﺑﮕﻢ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﻡ

 

یارو میره امپول بزنه.پرستار با شوخی بهش میگه:طرف شاگرد بزنم یا راننده؟یارو میگه:هر طرف میزنی بزن فقط دست به دنده نزن

 

برای یک زن بیست سال طول می کشد تا از پسرش مردی بسازد اما یک زن دیگر ظرف بیست دقیقه او را خر می کند !

 

بابام رفته 480 هزار تومن ایفون تصویری خریده که اگه خواستن بریزن ماهواره 150 تومنیمون رو بگیرن در رو باز نکنیم

 

خانومه برای تولد شوهرش یه خط موبایل میخره تا غافلگیرش کنه.

توی آشپزخانه با سیم کارت جدید به شوهرش زنگ میزنه: سلام عزیزم

شوهرش میگه: سلام عزیزم ببخش بعدا خودم زنگ میزنم الان عزرائیل تو آشپزخونست !!

 


نظرات شما عزیزان:

هانیه
ساعت20:04---25 مهر 1392

خاطره دوقلوهای 4سالگی من و برادرم هم هنوز اینجاس
چقدر عالی


بعضی حرفا رو نمیشه گفت !
باید خورد ...
ولی بعضی حرفا رو نه می شه گفت ؛
نه میشه خورد ....
می مونه سر دل ،
... میشه دل تنگ !
میشه بغض ،
میشه سکوت ...
میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چته... !!!


هانیه
ساعت22:30---25 مهر 1391
بنام خدا...
اکنون که قلم در دست دارم...
یادش بخیر این جمله هم خیلی در ساعتهای انشا توسط عده زیادی کاربرد اساسی داشت
:
:
دوقلوهای افسانه ای ...
وقتی پخش میشد کل هفته رو مینشستم تا ببینم این تصویر اخرش که می موند و تموم میشد چی میشه؟؟
شاید یاد اوری خاطرات زمان کودکیم باعث شد تا کلاس پنجمم هر بار پخش می شد برم نگاه کنم همه هم صدا می کردم بیاااااااایـــن دو قلوهای افسانه ای داره پخش میکنه!!!
اونموقع که 4 سالم بود منو برادرم دو تا پاک کن خوشگل از جولز و جولی خریده بودیم کلی هم پزشو میدادیم
اتفاقا چند روز پیش هم پیداش کردم هنوزم همینجوری توی جلدشون بودن ولی ما کلی تغییر کردیم... همه چیز تغییر کرده ....
شاید خاطره ها فقط بی تغییرن
این بود انشای من..


هانیه
ساعت22:15---25 مهر 1391
خب دوباره مینویسم

فقط یک دقیقه دیگهپاسخ: باران باشد تو باشی یک خیابان بی انتها .... به دنیا می گویم .... خداحافظ !


هانیه
ساعت21:58---25 مهر 1391
نمیدونم کجا رفت

حتما جای خوبی رفته ،از نظرهای سایرین پنهان شدهپاسخ: خاطرات زیبایی بود حیف شد...که ناپدید شد


ساعت21:51---25 مهر 1391
پاسخ: خاطراتی زیبا و جالب انگیز این خاطره ها کجا رفت

سارا
ساعت19:05---25 مهر 1391
بعله

جالب بودن پاسخ: عـاشـق روزهــــــــــــایی هستـم که مهـــــربان میـــــشـــوی . . . حتـــی اگـــــــــــر نفهـــــــــــمم چرا !!!!!!


دلخوون
ساعت15:29---25 مهر 1391
سلام دوست عزیزواقعاوبت حرف نداره مخصوصااین پستت موفق باشیپاسخ:مرسی .... تمام اسباب خانه دلم رافروختم جزآن صندلی، شایدآنروزکه برگردی خسته باشی.

دودوست شیطونkhodam
ساعت15:16---25 مهر 1391
واااااااااااااااااااییییییییی 2قلوهای افسانه ای...

یادش بخیر چقد دوس داشتم کارتونشو
پاسخ:یادآوری خاطرات شیرین گذشته...


دودوست شیطونkhodam
ساعت15:08---25 مهر 1391
خعلی باحال بودپاسخ:شراب محبت را به نامت نوشيدم، تا در مستى خود طعم بى تو بودن را لحظه اى حس نكنم!!!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:طنز,جکستان,طنزکده,جالب انگیز,لطیفه,بخندیم,هواپیمایی,22 بهمن,انقلاب اسلامی,حرکت زمین, ] [ 8:15 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]

[ ]