زنگ تفریح کمی بخندید...

کلبـــــــــه تنهـــــــــــــــــایی!!!

(درانتهای نگاهت کلبه ای برای خویش خواهم ساخت تا مبادا در لحظات تنهایی ات با خود بگویی از دل برود هر آنکه از دیده برفت.)(هر گونه کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.)

زنگ تفریح کمی بخندید...

 

 

 

زنگ تفریح کمی بخندید...

 

سه مسافر

 

سه تا مرد مست سوار تاکسی شدن...

در رو که بستن ، راننده دید خیلی مستن ، سریع ماشین رو روشن کرد ، بعد زود خاموش کرد گفت:

مسافران عزیز رسیدیم به مقصد..!

مرد اولیه پول میده پیاده میشه...

مرد دومیه نه تنها پول میده بلکه تشکر هم میکنه !

مرد سومیه اما با عصبانیت تمام یه دونه محکم میزنه تو سر راننده !

راننده میگه چرا میزنی..؟

اونم میگه: اینو زدم که درس عبرتی بشه واست از این به بعد تند نری..!

داشتی هممونو به کشتن میدادی مردیکه...!

 

 ----------------------------------------------------

برق رفتگی

 

مادربزرگم دو سال پیش میخواست ختم انعام بگیره و تمام خانومای فامیلو یه خانوم مداح هم دعوت کرده بود.

از صبح همه داشتیم کمکشون میکردیم که یهو، یک ساعت مونده به مراسم برق رفت.

مادر بزرگم به پدرم گفت:

سریع زنگ بزن اداره برق بگو برقمون رفته!

بابای ما هم زنگ زدو گفت:برق ما رفته!

یهو مادر بزرگم از اونور گفت:

بگو خانوم آوردیم، کلی پول دادیم، حالا برق رفته شما خسارت مارو میدی...؟؟؟

بابای ما هم هول شد و با عصبانیت به طرف گفت:

کلی پول دادم خانم آوردم ، حالا که برق نیست چه خاکی تو سرم بکنم؟ شما خسارت میدی....؟!؟!

طرف هم نه گذاشت نه برداشت با خنده گفت:

دوست عزیز 2 تا شمع روشن کن شاعرانه تره...!!

 ----------------------------------------------------------------------------

پولدار

 

یه زمانی هر کی پولش به میلیون میرسید پولدار حساب میشد،

الان یه میلیونر تو ایران نهایتا میتونه ماشینشو بیمه کنه و چند کیلو هم گوجه سبز با بقیه پولش بخره..!

میلیاردر هم میتونه نهایتا یه خونه معمولی حیاط دار با یه ماشین معمولی روز دنیا رو داشته باشه،

تازه باید یه میلیون آخرشم واسه بیمه و گوجه سبز نگه داره!

 ------------------------------------------------

بانک

 

رفتم بانک به کارمنده می گم: ببخشید شما صندوقدار هستید؟

میگه پَ نه پَ! هاچ بکم

 ----------------------------------

غیبت

 

تلفن مدرسه زنگ زد و مدیر گوشی را برداشت

مدیر: بفرمایید

صدا: آقای مدیر، پسرم امروز نمی تواند به مدرسه بیاید

مدیر: شما کی هستید؟

صدا: من پدرم هستم!!

 ---------------------------

جبهه

ملا تو جبهه محاصره میشه تفنگشو میندازه زمین ..

میگه من دیگه بازی نمی کنم

 ---------------------------

اره برقی

 

به ملا میگن با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده، میگه مگه روشنم میشه.

 ---------------------

په نه په

 

کلاغ اولی :قار

کلاغ دومی:قار؟؟؟؟

کلاغ اولی : په نه په هتل پنج ستاره !!

 ------------------------------------------

مسافرت

 

مهمان: آقا تشریف دارند؟

مستخدم: نخیر، رفته‌اند مسافرت.

مهمان: برای تفریح؟

مستخدم: نخیر، با خانم رفته‌اند!!

 ----------------------------------

کاربردهای مختلف ” مُردن ” در فرهنگ ما !!

 

برو بمیر : برو گمشو !

بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !

می میرم برایت : عاشقتم !

می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟

مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟

نمردیم و : بالاخره اتفاق افتاد !

مردیم تا : صبرمان تمام شد !

مرده : بی حال !

مردنی : نحیف و لاغر !

مردم : خسته شدم!

من بمیرم ؟ : راست می گی؟

--------------------------------

پیام رادیویی

 

یارو زنگ زده بود رادیو می گفت، پیغام من به اوباما اینه که اگر روزی صد تا موشک بزنی به تهران ما یک قدم عقب نمیریم!

مجری پرسید از کجا تماس می گیرید؟

گفت: فیروز آباد فارس!

 -------------------------------

قتل همسر

یارو رو داشتن به جرم قتل زنش محاکمه می کردن . دادستان می گه : سنگدل ?! تو وقتی داشتی زنت رو می کشتی، ندای وجدانت رو نشنیدی ؟! طرف می گه : نه والله ! بس که این زنیکه جیغ و داد میکرد مگه می ذاشت ما چیزی بشنویم ؟!!

Click here to enlarge


نظرات شما عزیزان:

هانیه
ساعت13:03---23 شهريور 1391
یه عکس جالب دیدم گفتم بذارم
فرصت شد بیاین


خانوم بلا
ساعت16:50---21 شهريور 1391
ایول حسابی حال کردم
وب خیلی باحالی داری
منو لینک کن منم لینکت کردم


هانیه
ساعت10:26---21 شهريور 1391
چند بار بگم اسم خوراکی نیارید تو وبهاتون
گـــــــــــــــــــــوجه سبــــــــــــــــز-)-)-)-)-)-)
:
:
این ادم کوچولوها که دارن معلوم نیست به کجا چنین شتابان میرن خیلی خوشگلن

فقط این دومی از سمت راست نمیدونم چرا انقدر بی اشتیاق میره یه کیفم داره احتمالا چند روزه دیگه جشن شکوفه ها داره میره کلاس اول!!
پشت سرشم دو نفر با سلاح دارن تهدیدش می کنن!!
عجب داستانی شدا!!!!!};-};-};-};-
کلی خندیدم.مرسی: -))


داش مشتی
ساعت2:13---21 شهريور 1391
دم شوما گرم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:زنگ تفریح کمی بخندید,,,, ] [ 22:14 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]

[ ]