دختر گفت: ببین خدا دعاتو شنیده و اگه میخوای بخشیده بشی باید با من س/ک/س کنی.
راهب ابتدا نگران شد ولی قبول کرد.
راهب هم پرید ماسکشو درآورد و گفت: /س/و/ر/پر/ایز!! اینم منم راننده اتوبوس..
نظرات شما عزیزان:
سلام
وب عالی داری موفق باشی
[ دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:داستان کوتاه سورپرایز ,داستان جالب و خواندنی, ] [ 7:4 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]
[