به همه خواهـم گفـت
به نسیـمی که گـذر خـواهد کــرد
به شهابی که درخــشید به شـــب
به شب روشن پاک ؛ به سپـیدار بــلند
به پـرستـو که غمین تــرک کند خــانه ی خــــویش
به همه خواهــم گفـت
به شـرابی کــه به پـــیمانه ی تـو مــی رقـصد
و تـو را مـست کـند شب همه شـب
من بــه هـر کـوچه کــه تـو می گـذری
کوچه هایِـی کـه پــر از خـاطره است
که تـو را دارم دوسـت
به همه خواهـم گفـت
که تـو را می خواهم
نظرات شما عزیزان: