به دلم مانده…
به دلم مانده که یک بار از سوی تو محبت ببینم
برایم آرزو شده که یک کلام عاشقانه، از سوی تو بشنوم
به تو دلبستم ، من عاشقی دلشکسته هستم
تا چشمانم را باز می کنم تو را یاد می کنم ، تا می خواهم چشمانم را بر روی هم بگذارم
یاد تو نمی گذارد که آرام بخوابم، اگر هم شبی با آرامش می خوابم خواب تو را می بینم
حتی دیدن تو در خواب نیز مرا عاشقتر می کند ، نمی دانم این دل دیوانه ام چگونه این لحظه های نفسگیر عاشقی را سر می کند
به دلم مانده حالی از دلم ، احوالی از چشمانم بپرسی
به خدا اینجا یک دل است که بدجور عاشق تو است،
نگاهی به این طرف هم بینداز یک نفر است که بدجور به هوای دیدن چشمهایت از آن دور دستها به انتظار نشسته است
اینگونه مرا نبین، دلم تنهای تنهاست ، فکر نکن مثل تو نیستم ، بیشتر از آنچه که فکر می کنی در حسرت یک لحظه محبت هستم
به دلم مانده وقتی به چشمانت خیره می شوم ، عشق را از اعماق چشمانت ببینم
به دلم مانده وقتی صدایت را می شنوم ، عشق و علاقه را از اعماق صدایت حس کنم
لحظه ای ، تنها لحظه ای به خودم بگویم که تنها نیستم و یکی را دارم …
یکی را دارم که به یاد من است ، مثل من در انتظار دیدن من است، مثل من آرزوی شنیدن صدای مرا دارد ، مثل من دلتنگ می شود ، مثل من مرا یاد می کند، مثل من وقتی دلش می گرد دوست دارد با تو درد دل کند ، مثل من …
راستش را بخواهی هر زمان که دلم میگیرد تو نیستی تا با تو درد دل کنم و آرام شوم
به دلم مانده یک بار هم حرفهای مرا بشنوی ، عشق مرا باور کنی و مرا در آغوش خودت بگیری…
به دلم مانده بر سر یکی از قول و قرارهایی که دادی بمانی ، در لحظه های سخت مرا تنها نگذاری…
به دلم مانده بود تا بگویم آنچه دلم مدتها در حسرت گفتنش بود…
نظرات شما عزیزان:
ما حاضریم بین تو و این معشوقت ، پادرمیونی کنیم و شما رو به هم برسونیم. فقط بگو اون کیه ؟؟؟؟؟
بنده خدا کمی فکر می کنه و می گه : هنوز فرد خاصی رو در نظر ندارم هر فردی رو که شما صلاح بدونید..............
[ یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:به دلم مانده…, ] [ 16:3 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]
[