هزار خیابان فاصله دارم با او
هزار خیابان فاصله دارم با خود
چرا زنده باشم
وقتی در تاریکی قدم می زنم
وقتی که او مرا
و گلدان ها کنار پنجره را
از یاد برده است .
زخم ها یم را نمی بندد
چشم هایش را می بندد
نظرات شما عزیزان:
کلبـــــــــه تنهـــــــــــــــــایی!!!(درانتهای نگاهت کلبه ای برای خویش خواهم ساخت تا مبادا در لحظات تنهایی ات با خود بگویی از دل برود هر آنکه از دیده برفت.)(هر گونه کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.) صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | طراح قالب |
آخرین مطالبلینک دوستانپیوندها
تبادل
لینک هوشمند
سایت آوازکطراح قالب: آوازک |
درباره وبلاگنویسندگانآرشیو موضوعیآرشیو ماهانهلینک های ویژهدیگر امکانات
Up Page
ساخت فلش مديا پلير |