بزن بارون که روزم رنگ یلداست...
دل دیوانه ام دلتنگ دریاست
دل خوش باورم که غرق رویاست
همیشه یاد یار و پر تمناست
بزن بارون که چشمام بی فروغه
طلوع های قشنگ رنگ غروبه
اونا که ادعا کردن می مونن
تموم وعده هاشون هم دروغه
بزن بارون دلم آخ غرق خونه!
چقدر سرده فضای یاس خونه
که بارون داده دستم باز بهونه
کنم شکوه ز بیداد زمونه
بزن بارون ازین بهتر نمی شه!
که چرخ روزگار پنچر نمی شه
که هرچی خستگی داره تن من
دیگه با خواب مرگ هم در نمی شه
بزن بارون سپیده توی راهه
نگاه پنجره سرشاره آهه
تموم شد این شب و یارم نیومد
ولی قلبم گواهه اون تو راهه...
نظرات شما عزیزان:
وبلاگ قشنگو زیبایی داری
از مطالبش خیلی خوشم اومد یه طور خاصی به دلم نشست
خیلی دوست دارم باهات تبادل لینک کنم
اگه قابل دونستی یه سر به ما هم بزن
gharibe.zio.ir
gharibe.zio.ir/link
حالا سوتی هایی که دادی رو بفرست بخندیم
چه انتظار عجیبی
توبین منتظران هم
عزیز من چه غریبی
عجیب تر که چه آسان
نبودنت شده عادت
نه کوششی نه وفایی
فقط نشسته ایم وگوییم:
خدا کند که بیایی............!!
بذار این بار بگم
دلم هوست کــــرده
خودمــونیم عجب دل بی آبرویی دارم
خیلی زیبا بود
جهاني را در سنگريزهاي ديدن،
و بهشتي را در يك گل وحشي مشاهده كردن،
و بينهايت را در كف دست نگه داشتن،
و ابديت را در لحظهاي دريافتن.