مرا اینگونه باور کن... کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته... خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟! نمی دانم مرا ایا گناهی هست..؟ که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست..؟؟؟ مرا اینگونه باور کن...  

".*-میدانی چه می شود وقتی تمام احساساتت و عشقت را جمع کنی و همه را به یک نفر هدیه کنی ..! مایه نشاطش باشی و تمام تلاشت شاد نگهداشتن او باشد . اما او بی اعتنا باشد و بی تفاوت . اینچنین است که لحظه های خاموشی جان می گیرد...

نامه یک دختر بسیار کم توقع به همسر آینده اش

عزیزم

می توانی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم.

اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی، فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی!

اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است که همه با دیدن ما بگویند ”داماد سر است!” و تو اعتماد به نفست هی بالاتر برود!

آتشی روشن کرده ام ،
و عهد بسته ام تا خاموش شدنش،
برایت دعا بخوانم .
تمام کارهایت رو به راه خواهند شد
چرا که من...
هیزمی دیگر در شومینه انداخته ام!!!

چرا غمگینی ؟؟؟
آن گاه که باید گرم و بی تاب باشی!!!
اسطوره ی افسانه های شرق!
چرا می خواهی آخرین خط یک کتاب باشی؟!

                   جاده های خلوت بی رهگذر

              در سکوت شب چه غوغا میکنند

             قلب من در لابه لای دفترش

               اشنایی را هویدا می کند

               قلب من در غربت این لحظه ها

              از تو بخشش را تمنا می کند

              قلب تو در سایه این خانه ها

              با دلم با عشق نجوا میکند

آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک میریزد، زندگی به رنج کشیدنش می ارزد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم به یاد ماندنی , نه حاشیه ای فراموش شدنی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آن کس که می‌‌گرید فقط یک درد دارد و به خاطر آن یک درد می‌‌گرید،اما آنکه می‌‌خندد هزار درد دارد و نمیداند برای کدام درد بگرید و می‌‌خندد

اگر گفتید فرق واحد پول ایران و انگلیس چیه؟

در انگلیس شما يك كيف اسکناس مي بريد و  با اوون ماشين مي خريد....

اما در ايران شما يك ماشين اسكناس مي بريد و با آن يك كيف مي خريد.

اگه عاشقی، سعی کن به عشقت برسی چون وقتی بره دیگه رفته.

 اگه عاشق نیستی پس تلاش نکن که طعمش رو بچشی.

چون تلخترین شیرینی روزگاره...

تمام خنده هایم را نذر کرده ام

تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا

عطر دستهایت ،

دلتنگی ام را به باد می سپارد...

گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد 
و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض تا بیاید از راه 
از خم پیچک نیلوفرها

روی موهای سرت بنشیند 
یا که از قطره آب کف دستت بخورد 
گاه یک سنجاقک همه معنی یک زندگی است.